عموماً سرمایهگذاران و فعالان بازار سرمایه که تمرکزشان بر خرید و فروش سهام است میتوانند دو نوع بازدهی کسب کنند. نخست بازدهی ناشی از تغییرات قیمتی که به Capital Gain معروف است و دیگری بازده ناشی از سود تقسیمی یا Dividend base است. اگر سرمایه گذاران رویکرد کوتاه مدت داشته باشند که عموماً به عنوان نوسانگیران بازار از آنها یاد میشود، تمرکز و توجه ویژهای چه در بازار داخلی چه در بازارهای جهانی به سود تقسیمی ندارند اما سرمایهگذارانی که رویکرد میان مدت و بلند مدت به شرکت دارند به ویژه افرادی که عموماً بر اساس تحلیل بنیادی سهم شرکتی را میخرند توجه ویژهای به سود تقسیمی داشته باشند.
بازار سرمایه ایران مطابق با ماده ۹۰ قانون تجارت مبنی بر تقسیم سود شرکت اندوخته بین صاحبان سهام است تنها پس از تصویب مجمع عمومی مجازند این کار را انجام دهند و در صورتی که زیان انباشته نداشته باشند حداقل تقسیم ۱۰ درصد از سود بین سهامداران الزامی است. همچنین بر اساس قانون تجارت بازه زمانی هشت ماهه برای این کار تعیین شده که در سالهای گذشته سازمان بورس هم در ابلاغی این زمان را به چهار ماه کاهش داد.
باید در نظر داشته باشیم که سود تقسیمی میتواند بر تصمیم گیری سرمایهگذاران اثر بگذارد. در بازارهای جهانی و در ادبیات مالی تئوریهای تقسیم سود مختلفی برای شرکتها وجود دارد. برخی شرکتها ارزشی هستند که معمولاً به بلوغ نسبی خود رسیدهاند برای مثال خیلی از شرکتهای پتروشیمی و فلزات اساسی که در بازار سرمایه هستند و عملاً قسمت قابل توجهی از سودی که میسازند را نسبت به سایر صنایع دیگر تقسیم میکنند زیرا نیازمند منابع مالی نیستند و با اینکه سودشان هم سود با کیفیتی است مشکلی ندارند که وجه نقد از شرکت خارج شود. در بازارهای جهانی به صورت فصلی سود تقسیمی شرکت ها تقسیم میشود و سرمایهگذاران حتی میتوانند برنامه مدون سالانه داشته باشند که جریان نقدی از طریق سود تقسیمی شرکتها به حسابشان واریز و این جریان نقدی برایشان خلق شود اما در ایران سالی یک بار این اتفاق میافتد و بسیاری از شرکتها ابلاغیه سازمان بورس که چهار ماه است را رعایت نمیکنند و ممکن است حتی گاهی بازه زمانی ۸ ماهه قانون تجارت را نیز رعایت نکنند، کما اینکه این کار تخلف است ولی چون برخورد بازدارندهای با متخلفان نمیشود عملاً سهامداران نمیتوانند چندان منتفع شوند زیرا با توجه به تورم و خواب چهار ماهه سرمایه بخشی از ارزش واقعی سود تقسیمی که باید به سهامداران تخصیص پیدا کند کاهش مییابد هر چند که در سالهای اخیر با توجه به راه اندازی سامانه سجام و مدیریت شرکت سپرده گذاری مرکزی داشتند سهمهای سالهای گذشته به سهامداران پرداخت شده و مدیریت بهینه و بهتری در این حوزه شکل گرفته است هرچند هنوز جای بهبود دارد.
دسته دیگر شرکتهای رشدی هستند که طرحهای توسعهای داشته و مسیر رشدی خود را طی میکنند. طبیعتاً این شرکتها نیازمند این منابع مالی بوده و یکی از بهترین راههای تامین منابع مالی عدم تخصیص سود تقسیمی است و معمولاً با آن سود تقسیمی که به سهامداران تخصیص پیدا نمیکند و در شرکت به صورت سود انباشته میماند عملاً آن قسمت از وجه نقدی که میتواند از شرکت خارج شود به شرکت تخصیص پیدا میکند. اگر شرکت طرحهای توسعه داشته و موفقیتآمیز باشد سهامداران از این محل میتوانند منتفع شوند اما اگر شرکت از لحاظ عملیاتی با مشکل مواجه شود و طرحهای توسعه و سرمایهای آن به خوبی پیش نرود طبیعتاً سهامداران متضرر میشوند.
معمولاً شرکتها سیاست تقسیم سود ثابتی دارند یعنی اگر به روند سالهای گذشته نگاه کنیم سرمایهگذار میتواند متوجه شود کدام شرکتها سود تقسیم میکنند که عموماً شرکتهای ارزشی هستند و کدام شرکتها سود تقسیم نمیکنند که عموماً شرکتهای رشدی هستند که در حال حاضر خیلی از شرکتها زیان انباشته داشته و اجازه تقسیم سود ندارند و طبیعتاً این شرکتها در رصد سرمایه گذاری که در صدد دریافت سود تقسیمی است قرار نمیگیرند.
- ابراهیم سماوی - کارشناس بازار سرمایه
- شماره ۵۵۳ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما